ما در زمانی هستیم که هر اتفاقی به ما فرصت رشد کردن را میدهد، زمان رها کردن دلبستگی ها، ترسها و الگوهای نگرشی قدیمی فرا رسیده است. زمان شفایافتن و پالایش احساسات درونی است. مشاهده کردن را بیاموزید و سعی کنید به آنچه که درون شما در حال اتفاق است را بدون قضاوت مشاهده کنید.
عزیزان نسخه جدید شما در حال «متولد شدن» است که آن همراه با درد است. بیرون ریزی زخم های عمیق روحی، مرور خاطرات گذشته و نداشتن تعادل در احساسات این اواخر برای عزیزانی که در پروسه آگاهی و بیداری هستند در حال اتفاق است.
زمانِ مهمترین انتخاب یعنی «رهایی» فرا رسیده است. الگوها در حال تغییر کردن هستند، آنچه که گذشته شما را خوشحال میکرد امروز شاید یک حباب باشد! زیرا تعریف «شادی» نیز مانند بسیاری موارد دیگر در حال تغییر کردن است. درک و بودن در لحظه ی حال، شناختِ تمایلات حقیقی و گوش دادن به صدای درونی میتواند به شما کمک کند تا با دنیای جدید و زمین جدید همگام شوید.
نمونه بهره برداری افراد سود جود در نقاب معنویت «استاد، لایت ورکر، درمانگر» از انسان ها ...‼️
عزیزان و همراهان کانال آگاهی نو بازهم به شما یادآوری می کنیم که هیج فعال واقعی و یا استاد حقیقی شما را دعوت به مکان یا جایگاه «خصوصی» نمی کند، کلاس و یا دوره هایی از قبیل: ورود به زمین جدید، همسو شدن با زمین جدید، خارج شدن از ماتریکس، تسنگریتی، هیپتونیزم، چاکرا درمانی و ... برگزار نمی کند و از شما در خواست پول برای آگاهی دادن نمی کند.
هویت این دسته کاملا برای ما «آشکار» است و وظیفه ما تنها آگاهی دادن از حقیقت این دسته که با نقاب معنویت که در حال بهره برداری از انرژی و پول شما هستند می باشد.
دوست بیدار من فعالان و آگاهی دهندگان حقیقی تنها برای عشق و آگاهی بدون درخواست کردن پول از شما در حال خدمتگزاری هستند که هیچ یک از اسم درمانگر، استاد، لایت ورکر را بر روی خود نگذاشته اند.
زمینی جدید همچنین در مورد توانایی شناخت و آگاهی از استادان جعلی و افراد سودجویی است که طی هزاران سال در حال بهره برداری از انسانها بر روی زمین هستند می باشد.
تلوزیون هیولای خانه شما است. و دلیلی دارد که آن را "برنامه" نامیده اند.
تلوزیون شما چیزی بیشتر از یک دستگاه الکترونیکی تغییر و کنترل ذهن نیست و طراحی شده است تا از نظر روانشناختی، دیدگاه و نوع نگرش شما به واقعیت را تغییر دهد.
عصری که در آن باید واقعیت جدید خود را آشکار سازیم. الگوی های نگرشی و انرژیکی در حال برون ریزی هستند، بنابراین به هر اندیشه و خواسته های حقیقی باید شکل داد.
قبل از شروع عصری جدید، آگاهی جدید در ذهن و روح شما در حال شکل گرفتن است و حقایق گوناگونی را آشکار میسازد که موجب رهایی شما، ماجراجویی و تغییرات غیر منتظر خواهد شد.
زمان جسارت و شجاعت است، زمان اکتفا کردن به روح و خِرَد خود است, راهنمایی که به آن نیاز دارید. بسیاری برای ورود به دنیای جدید آماده نیستند!
زمان منحرف شدن از طریق هرج و مرج دنیا نیست. لطفا منحرف نشوید و توجه تان را روی کشف دنیای درونتان بگذارید. تغییر دنیای درون به معنای تغییر دنیای بیرون است.
هر روز زمانی را برای خودتان بگذارید تا نگرش و عملکردهای خودتان را ارزیابی کنید، به یاد داشته باشید قبل از هر چیز باید درون خود را متحول سازید تا بتوانید چیزهای جدید را دنیای بیرون خود آشکار سازید.
«تئوری توطئه» برچسبی است که به هدف بی اعتبار کردن افرادی که قصد دارند اطلاعات معتبر در جهت بیداری انسانها را گسترش بدهند و در جستجوی پاسخ سوالات مربوط به استراتژی های فریب آرکانی، دیالوگ برقرار می کنند، مورد استفاده قرار می گیرد؛ و همچنین برعلیه کسانی که در رابطه با دستورکارهای نظامی مخفی شده توسط کنترل ذهن و نیروهای کنترل کننده تحقیق می کنند، بکار گرفته می شود.
وقتی فردی برای اولین بار موضوعاتی را مطرح می کند که به نظر، مسائل اثبات نشده برای آگاهی عمومی هستند، اما در عین حال می توانند روایتهای رسانه های جریان اصلی را به چالش بکشند، به او برچسب تئوری پرداز توطئه می زنند تا او را مورد آزار قرار داده و از وجه عمومی بیندازند و او را قربانی کنند، و سایرین را از پرسیدن سوال های بیشتر در مورد مسائل مهم جهان منع کنند.
این مسائل مهم شامل سواستفاده از قدرت سیاسی و فساد در بالاترین سطوح طبقه به اصطلاح نخبگان سیاسی، برخورد با اشیاء ناشناخته پرنده UFOs، پروژه های MILABS, و برنامه های مخفی فضایی، مهندسی زمین و کمتریل ها، GMO's, SRA، کودک آزاری و وجود فرازمینی های منفی می شود.
این تاکتیک تهدید و ارعاب [ که در حقیقت توسط CIA بکار گرفته می شود]، یک روش برای ساکت کردن افراد است. در حال حاضر شخصیت های رسانه های آلترناتیو که فرآیند افشاگری ها و مسائل مربوط به صعود را مطرح می کنند، به هدف بی اعتبار کردن و بی ارزش کردن این تجربیات، به عنوان نظریه پردازان توطئه برچسب می خورند.
وجود حیات فرازمینی موضوعی بسیار جنجالی است که برای دههها موردبحث بوده و در همین رابطه، به تازگی سندی در وب سایت معروف ویکی لیکس منتشر شده که واقعی بودن موجودات فضایی را تایید میکند!
🔴توجه: مطالب صرفا جهت تحقیق بیشتر به اشتراک گذاشته میشوند و به معنای تایید مطالب عنوان شده نیست.
هنگامی که جنگهای الکتریکی برای هایپربوریها رخ داد، آنها از همتایان بالاتر خود در ستاره قطبی(پولاریس) جدا افتادند. بنابراین، هنگامی که به پولاریسیها و هایپربوریها فکر میکنید، بدانید که اینها بخشی از اولین نژادهای ریشه هستند که همواره بذرشان به عنوان بخشی از روحی کاشته شد که وارد یک بدن فیزیکی میشود و دارای یک آگاهیاست. تا تجارب مختلف روی یک سیاره در قالب یک جسم داشته باشند.
هایپوربوریها هم در مراحل ابتدایی در یک عصر طلایی بودند اما در نهایت جنگهای الکتریکی رخ داد. و باز هم این بخشی از کارهای گروه اوریون و درگیری بر سر قلمرو و سلطه در سیارههای مختلف مانند زمین است.
چه کسی قرار است در اینجا بذرافشانی کند؟ چه کسی قرار است که اینجا زندگی کند؟ چرا شما اینجا باشید و من نباشم؟
در واقع این اتفاقی است که رخ داد و به خاطر این فاجعه عظیم جنگ، هایپوریها از هم جدا افتادند و به قسمتهای مختلف تقسیم شدند. بعضی از آنها بر روی سیاره ما و در قالب آن اسطورهها تناسخ کردند، در واقع چیزی که ما به آن اسطوره میگوییم همان تایتانهایی(خدایان غولپیکر) هستند که در اسطوره شناسی یونان میشناسیم. بنابراین وقتی که در مورد پرسئوس، زئوس و خدایان کوه اُلیمپوس صحبت میکنیم، در واقع در مورد نژادهای اصلی صحبت میکنیم که از هایپربوریها سرچشمه گرفته اند.
مارکسیسم فرهنگی یک شاخه از ایدئولوژی مارکسیسم است که اساسا توسط جوامع مخفی آلمان باواریا بنیان گذاری شد، و مخاطبانی در مکتب فرانکفورت در آلمان که منشا آن به دوره های اخیر قرن بیستم برمی گردد، پیدا کرد. مارکسیسم فرهنگی شامل بیشتر تئوریهای اساسی نظریه نقد می شود که به عنوان اصلاحات سیاسی تا به امروز ادامه داشته است. در بدترین حالت، ملاحظات سیاسی فرقی با گفتارنو اورول ندارند؛ گفتارنو (Newspeak) به بیان، گفتاری ساختگی یا زبانی فراساخته اطلاق میشود که ابتدا در کتاب علمی-تخیلی۱۹۸۴ نوشته جرج اورول نویسنده انگلیسی از آن استفاده شدهاست. در این کتاب، گفتارنو گونه ویژهای از شیوه بیان و کاربرد زبان و کلمات است که توسط حکومت تمامیتخواه ساخته، پرداخته، استفاده و ترویج میشود. در این جامعه بشدت بسته و نیز تحت کنترل و نظارت، از یک سو سرسپردگی و فرمانبرداری محض از رهبر (برادر بزرگ) و از جانب دیگر نفرت و خشونت نسبت به مخالفان و دشمنان تبلیغ میشود. ابزار توسعه این منش فکری و فرهنگ رفتاری، گفتارنو است. تلاشی برای تغییر روش فکر کردن افراد توسط اجبار و القای روش های صحبت کردن. این ایدئولوژی واکنش روشنفکران مارکسیست اروپایی بود که به دلیل شکستهای سیاسی اخیر ایدئولوژی مارکسیست اقتصادی سنتی مایوس شده بودند. ایده محوری مارکسیسم فرهنگی، نرم کردن و آماده کردن تمدن غرب برای مارکسیسم اقتصادی و یا رفتن به سمت سوسیالیسم، بعد از یک حمله مداوم و تدریجی به طبقه بندی گروه هاست، مانند هر کدام از نهادهای فرهنگی غربی؛ شامل مکاتب، ادبیات، هنر، فیلم، سنت مذهبی مسیحی judeo، خانواده، اخلاقیات جنسی، اقتدار ملی، … .
حملات متداول سیستماتیک معمولا در قالب مفاهیم و آموزه های مارکسیستی، مبارزه ای بین طبقات ظالم و مظلوم است؛ اعضای طبقه اخیر آنطور که ادعا می شود شامل زنان، اقلیت ها، همجنسگرایان، و پیروان ایدئولوژی های غیر غربی هستند. مارکسیسم فرهنگی به عنوان شاخه ای از جهانی سازی توضیح داده می شود. مانیفست کمونیسم مارکس بر روی منازعه بین بورژوا ( مالکین ابزار تولید ) و پرولتاریا ( طبقه کارگران )، تمرکز کرده است. در بین مارکسیست های فرهنگی، کتاب《دیالکتیک بیداری》به عنوان یک متن محوری تلقی می شود. راه موثر برای مارکسیست های فرهنگی برای تحت تاثیر قرار دادن فرهنگ، شروع به نفوذ بر مکاتب و آکادمیست و در ادامه شستشوی مغزی دانشجویان.
هدف اصلی طبقه کنترل کننده: قبل و در حین جنگ جهانی دوم، برنامه های خورشید سیاه شروع به گسترش ایدئولوژی نازیها کردند به هدف کنترل ذهن، از طریق آزمایشات مهندسی اجتماعی که توسط همتاهای آکادمیک آلمان طراحی شد، که در واقع مشهورترین و مهمترین فیلسوف های آن زمان محسوب می شوند. این افراد به برنامه های خورشید سیاه و ایلومیناتی باواریایی متصل بودند، و از آنها برای نفوذ به معتبرترین نهادهای آکادمیک در سطح جهان استفاده شد، که از طریق گسترش ظریف اطلاعات غلط بود و به تدریج به عنوان برنامه های تحصیلی استاندارد در بیشتر کالج ها توسعه پیدا کردند. خیلی از این برنامه های مهندسی اجتماعی، کار خود را از نهادهای پژوهشگر و مکتب فرانکفورت شروع کردند که توسط برنامه های خورشید سیاه و مناسک شیطانی مورد استفاده قرار گرفتند تا بتوانند یک ایدئولوژی کمونیست جعلی را شکل و گسترش بدهند که در واقع به عنوان یک برنامه یوجنیستی طراحی شد.
جنگ های فرهنگی: جنگ های فرهنگی حال حاضر از تاکتیک های کنترل ذهن خشن برای حمله به فردیت گرایی، استقلال و خودراهبری استفاده می کنند تا نسلی از متفکران غیر نقادانه را شکل بدهند که به شکل اتوماتیک پیرو جمع می شوند، و با اجبار کورکورانه از سطح دیگری از سلطه جهانی اطاعت می کنند. تاکتیک مشکل، واکنش و راه حل طراحی شد برای رسیدن به دور دیگری از مارکسیسم فرهنگی یا سوسیالیسم که در دوره جنگ جهانی شروع شده بود، و برای اجرای کابوس collectivist ( اجرای اصول اشتراکی ) شیطانی نظم نوین جهانی توسعه پیدا کرد.
در مدل صعود، ما با ۱۵ موج از طیفهای فرکانسی مختلف سروکار داریم که مستقیما با اشعه های کیهانی و ابعاد زمان مرتبط هستند، و مراکز انرژی ما که چاکرا نام دارند، به این ابعاد زمان که در جهانهای چندبعدی قرار دارند، متصل هستند. ۹ لایه اول طیف فرکانسی، که جریان های کندالینی نامیده می شوند، شامل سطوح جریان های ذرات پایین هستند که جهان مادی فیزیکی را میسازند. بعد از این ۹ بعد، ابعاد ضد ذره وجود دارند، که در واقع فرمهای ساختار نور پلاسمای مایع یا جریان های هیدروپلاسما هستند. مقدار انرژی ذخیره شده در جریان کندالینی فرد، بستگی به ظرفیت کد ژنتیکی دارد و برای نگهداری انرژی آگاهی بالاتر است. انرژیهای روحی ای که نمی توانند برای فعالسازی، بخشی از دی ان ای شوند، در داخل مرکز کندالینی که در انتهای ستون فقرات قرار دارد ذخیره می شوند.در طول دوران های مختلف حمله دستورکار بیگانگان منفی و آسیب به DNA که از طریق تجاوز و سواستفاده هوشهای مصنوعی و انواع مختلف آزار و اذیت از طریق کنترل ذهن و جنگهای ضد کرایست صورت گرفته، بیشتر انرژی کندالینی در میدان انرژی انسانها خفته و غیر فعال شده است. صعود و تعالی روحی در واقع افزایش گسترش آگاهی و دسترسی و پایین آوردن انرژیهای روحی بدنهای ابعاد بالاتر به داخل بدن فیزیکی است که این دو همزمان انجام می شود. این اتفاق از طریق فرآیند بیداری کندالینی در انتهای ستون فقرات انجام می گیرد، که این انرژی را از مرکز ستون فقرات به چاکرای تاجی میفرستد. صعود در واقع یک تغییر در طیف فرکانسی است که از طریق بیداری بیولوژیکی کندالینی انجام میشود، و یک تغییر در تمرکز آگاهی را به دنبال دارد. صعود یعنی حرکت آگاهی از یک واقعیت به واقعیتی دیگر، و از آنجاییکه که واقعیت همان بعد است، چیزی که ما در طول فرآیند صعود تجربه می کنیم در واقع یک تغییر بعد کامل است. برای انجام این تغییر آگاهی، ما باید روش فکر کردن را با اهداف روحی و ذات آسمانی هماهنگ کنیم.وقتی که ما از چگونگی کارکرد بدن نوری و میدان های انرژی و طیف فرکانسی ای که بر آگاهی تاثیر دارد، مطلع می شویم، این مسئله به ما کمک می کند تا بفهمیم که هر چیزی که در اطراف ما و درون ما وجود دارد، در واقع اشکال انرژی و کیفیتهای ارتعاشی و فرکانس هستند. جریان انرژی نیروی حیاتی که فرآیند ساخت ابعاد در ۹ بعد اول را بر عهده دارد، انرژی کندالینی یا اسپیرال (مارپیچ حلزونی) کندالینی نامیده می شود.
وقت آن است که دوباره اقدام کنیم! وقت آن است که سرنوشت دنیایمان را خودمان به دست گیریم! همه ما قبول داریم که روند آزادسازی سیاره ای بسیار به طول انجامیده است. این موضوع شانسی برای سرعت بخشیدن به روند کار ما است. بنابراین ما از موقعیت بدست آمده، از تغییر وضعیت عطارد در 11 نوامبر، برای ایجاد پورتال استفاده می کنیم که از طریق آن، آگاهیمان را متحد خواهیم کرد و انرژی سیستم مالی جهانی را روشن می کنیم. این موضوع را همه جا پخش کنید و در سراسر جهان به اشتراک بگذارید! لطفاً آن را در وب سایت ها و وبلاگ های خود ارسال کنید. از گروه های معنوی دعوت کنید تا به ما بپیوندند. اگر رسانه دیگری را می شناسید، می توانید آن را برای آنها ارسال کنید. می توانید یک رویداد فیس بوکی ایجاد کرده و برای اعضای گروه محلی خود که در منطقه سکونت شما هستند این کار را انجام دهید. همچنین ما برای این رویداد به یک گروه اصلی فیس بوک نیازمندیم. شما می توانید یک ویدیو در این باره بسازید و آن را در یوتیوب ارسال کنید. مطالعات علمی تأثیرات مثبت مراقبه های جمعی و فعال سازی ها بر جامعه انسانی را تأیید کرده است، بنابراین هر یک از شما که در این فعال سازی شرکت خواهد کرد، در واقع می تواند به نزدیکتر شدن این موفقیت به ما کمک کند:
شبکه نِویک ( Nevic ) یک شبکه کریستالی، همانند آن شبکه انرژی است که در سیاره نِوا در آلفا قنطروس وجود داشت. یک میدان مغناطیسی قدرتمند است که انرژی کریستالی عشق، نظم و انضباط و گسترش یادگیری را منتشر میکند.
یک نیروی مغناطیسی است که از طریق روشن ترین قطب نمای داخلی به توسعه / گسترش هوش و جهتگیری داخلی کمک می کند.
شبکه نویک همچنین، اراده نسلهای جدید را در انتخابها و تواناییهایشان گسترش داده و تقویت میکند و آنها را راهنمایی میکند تا قلبهایشان را دنبال کنند.
همچنین فراگیری عشق و عشق ورزیدن را در قلبهای همه، به ویژه کسانی که متولد شده اند تا در صدر کارهای مهم و ویژه قرار گیرند قوت میبخشد، به گونه ای که آنها ممکن است کارهایشان را با عشق و مهربانی زیادی انجام دهند.
این شبکه همچنین با جلوگیری از مداخلات منفی، پرتالهای میان ستاره ای را تقویت میکند.
شبکه نویک شروع به “قرار گرفتن” بین مدارهای میانی و بالا خواهد کرد.
این شبکه، روحی همانند روح سیاره قدیمی نوا در آلفاقنطروس را برای زمین به ارمغان میآورد و آن را با روح سیاره زمین ادغام میکند. همچنین فرماندهان ستاره ای بیشتری را قادر میسازد تا به بدن فیزیکی ورود کنند و حمایتی را که برای شکوفایی در دهه های آتی لازم دارید به شما بدهند.
۷ ستون اصلی وجود خواهد داشت که تغذیه کننده های انرژی شبکه هستند و بصورت همزمان، مستقیما بدنهای فیزیکی و دنیای مادی را نیز تغذیه می کنند. آنها مانند سیمهای برق رسانا از پایین به بالا، و از بالا به پایین هستند، بصورت دقیقتر؛ از قلب گایا به شبکه نویک و بالعکس.
هنگامی که تقویت شبکه نویک اتفاق میافتاد، یک تبادل و آمیختگی زیبا از انرژیها رخ میدهد و نوا میادینش را با شبکه گایا ادغام میکند.
این هفت ستون، همیشه در نقاط مختلفی از سیاره خواهند بود و همیشه مکانهایشان را از دوره ای به دوره دیگر تغییر میدهند. اما یکی از آنها همیشه روی جزیره مغناطیسی (کوریتیبا/برزیل) ثابت میماند. شش عدد باقی مانده “جهان را اداره خواهند کرد”.