ویسنده: لی کارول

مترجم: مهران رودسری

از متن: ‏
‏- تو می‌توانی بزرگ‌ترین آرزوی خود را در این لحظه به من بگویی یا نگویی. جوابش از قلب خودت می‌آید. وقتی این ‏کار را بکنی، چیزهای زیادی تغییر می‌کنند.‏
مایک متوجه شد‎ .‎‏ باید آنچه می‌خواست را بگوید، کمی مکث کرد و گفت: ‏
‏- می‌خواهم بروم خانه، از انسان بودن خسته شده‌ام. می‌خواهم ترک کنم. اما، درعین‌حال نمی‌خواهم از زیر چیزی که ‏برای طرح خدا مهم است فرار کنم. زندگی به نظر بی‌معنی می‌رسد، اما به من آموخته‌شده است که من در تصویر خدا ‏خلق‌شده‌ام، و هدفی دارم. ‏
‏- به من بگو مایکل توماس، آیا هدف خالص(هدف واقعی) تو همین است؟ آیا واقعاً همان را می‌خواهی که خدا ‏می‌خواهد؟ می‌خواهی به خانه برگردی اما درعین‌حال از آن طرح بزرگ‌تر هم آگاهی؟
‏- بله، دقیقاً همین‌طور است که تو می‌گویی، اما می‌ترسم این دو خواسته نقیض یکدیگر باشند، یا حتی خودخواهی.‏
‏- خوب، اگر به تو بگویم می‌توانی هر دو را داشته باشی چه؟ ‏
‏- پس لطفاً به من بگو که چگونه می‌توانم آن را انجام دهم؟
‏- مایکل توماس باهدف خالص، قبل از این‌که بیشتر به تو بگویم، سؤال دیگری از تو می‌پرسم که مشخص شود آیا ‏خواسته‌ات این است یا نه: امیدواری که در خانه چه به دست آوری؟
‏- می‌خواهم مورد عشق باشم و تمام هستی به من عشق بورزند. می‌خواهم در زندگی آرامش داشته باشم. مایکل کمی ‏مکث کرد. دیگر نمی‌خواهم در ارتباطم با مردم دیگر هیچ نگرانی و مشکلاتی داشته باشم. دیگر نمی‌خواهم نگران پول ‏باشم. می‌خواهم رها باشم. از تنها بودن هم خسته شده‌ام. خوب، من برای دیگر موجودات این جهان معنی و ارزشی ‏دارم، می‌دانم که بودنم هدفی دارد، و اگر آن هدف خودم را انجام دهم، در طرح خدایی مناسب و درست است. دیگر ‏نمی‌خواهم فردی باشم که قبلاً بودم. می‌خواهم مثل تو باشم. مایک دوباره مکث کرد. وقتی خانه رفتم، این‌ها را ‏می‌خواهم. ‏

====================================

 

                    برای دانلود کتاب کلیک کنید

 

======================================